از اسكوچيچ تا ساوتگيت,نفريني ادامه دار
پس از بركناري و ابقاي دوباره اسكوچيچ، رسانه ها و تنها مربي كه در مورد اين موضوع نظر داد، گرت ساوتگيت و انگليسي ها بودند. اما اوضاع براي سرمربي انگليسي بدتر چيزي شد كه تصورش را مي كرد و چند روز پيش مشخص شد نيم بيشتر فوتبال دوستان انگليسي خواستار بركناري او پيش از جام جهاني هستند.

شايد بتوانيم به ساوتگيت و رسانه هاي انگليسي حق بدهيم كه در مورد تيم ملي كشورمان كلمه "متلاشي" را به كار ببرند. هر چه نباشد ايران اولين حريف مستقيم آن ها در روز آغازين جام جهاني در قطر است. ولي اين تمسخر به شكل عجيبي گريبان گير سه شيرها شد.
نكات مشترك زيادي در مورد اسكوچيچ و ساوتگيت وجود دارد. هر دو با نرخ بالاي برد يكي از سرمربي هاي ركورد دار كشورشان هستند. اسكوچيچ با بردهاي متوالي ايران را از آن وضعيت اسفناك در دور اوليه گروهي جام جهاني نجات داد و از اين سمت ساوتگيت با جوان گرايي با حوصله اش ٥٠ برد با انگليس تجربه كرده و در ٢٦ بازي فقط ٢ بازي را باخته است.

ولي براي انگليسي ها اين كافي نيست! اين انگليس انزوا طلب باز هم نياز به جدا كردن سطح توجه ها به خود دارد. آن ها هم چنان معتقدند كه ساوتگيت سرمربي مناسبي براي تيم كشورشان نيست. اين در حالي است كه اين مربي با فاصله بيش از نيم قرن تيم ملي انگليس را به دو نيمه نهايي (جام جهاني و يورو) رساند.

در حقيقت اين مخاطبين فوتبال انگليس، از طرفدارها تا كارشناسان هستند كه مقصرند. آن ها هيچوقت راضي نمي شوند. انتظار بالاي آن ها سال هاست كه به يك نفرين تبديل شده است. برخورد آن ها پس از هر باخت تيم مانند يك فاجعه است. اين اتفاق تمركز ساوتگيت را مي گيرد و عملا اجازه نمي دهد او مربي بهتري شود.

شايد اين اتفاق در مورد ايران هم صدق كند. ما پس از ٨ سال رويايي توانستيم خود را در آسيا به رتبه اول برسانيم. اسكوچيچ مطمئنا سرمربي خوبي در حد هدايت تيم ملي ايران در جام جهاني نيست، نتيجه هايش به كنار، عدم مديريت صحيح شرايط اين مسئله را يادآوري مي كند. اما فشارهاي رسانه اي و مردمي هميشه درست عمل نمي كند و شايد اجازه "بهتر" شدن را از اشخاص بگيرد.

خنده تمسخر آميز انگليسي ها به وضعيت اردوي ايران زودتر از چيزي كه فكرش را مي كرديم به سوي خودشان بازگشت. شايد آن ها به راحتي از سد ما بگذرند و شايد بتوانند به دور بعدي رقابت ها صعود كنند ولي انگليس، با اين حواشي و اين توقعات بالا مشخصا به رتبه هاي بالاتر صعود نمي كند.
اگر بخواهيم دقيق تر بگوييم اين تيم انگليس كه در مقابل مجارستان ديده ايم مشكل هويتي دارد. شايد بتواند با اين شلوغ كاري ها از سد ايران رد شود ولي مدعي قهرماني نخواهد بود.

فقط كافي ست كمي با دقت بيشتر به بازي شان با مجارستان دقت كنيد. هري كين روحي سرگردان ميان زمين بود و جان استونز در دفاع از ميزان زياد كلافه شدن دقيقه به دقيقه ساعت ورزشگاه را نگاه مي كرد.

حرف نهايي اين است كه اين قبيل توجه هاي بيش از حد به تيم ها، اين تعصب بيش از حد، اين نگاه بالا از پايين، اين حجم توقع ديگر به صلاح هيچ تيمي نيست. چه ايراني كه سوداي صعود از گروهش را در تاريخ جام جهاني دارد و چه تيمي مثل انگليس كه آرزويش بردن دوباره جام جهاني براي ورزشي است كه ادعاي ابداع آن را دارند.
اين ميزان توجه هيچ آتشي را در دل اردوي تيم هاي ورزشي خاموش نمي كند و بيشتر شبيه ماشين آتش نشاني است كه براي خاموش كردن آتش به مسير مخالف محل آتشسوزي مي رود.

 

اخبار مرتبط